این فیلم که سومین قسمت از مجموعه فیلم‌های جومانجی هست ، یک بار دیگر ماجراجویی‌های چهار نوجوان قسمت دوم را دنبال می‌کند که دوباره وارد دنیای اسرارآمیر جومانجی با ظاهرهای متفاوت می‌شوند. دنیایی خطرناک پر از جانوران مختلف همراه با جنگلی انبوه و حاوی چندین مدل پازل و تله‌ی مرگبار و…

داستان درباره جوانی است که بعد از یک آسیب دیدگی، متوجه می‌شود که جانش در خطر است در حالی که چیزی از گذشته به یاد ندارد…

فیلم در مورد داستان زندگی دو ستاره نوجوان هالیوود یعنی "کوری فیلدمن" و "کوری هایم" است که بعد از بازی در فیلم "Lost Boys" بسیار سریعتر از انچه که فکرش را می‌کردند به شهرت و ثروت رسیدند، در حالی آن ها از مشهور بودن لذت می برند، بخش های تیره و تار این صنعت یعنی مواد مخـدر و مهمانی های شبانه، زندگیِ آنها را دگرگون می‌کند...

مادری تنها به نام "کارن کلارک"، برای مراقبت از دو پسرش پرستاری را استخدام می‌کند، اما قافل ازینکه "الکس" فکر دیگری در سر دارد و خواهان خانواده‌ی "کارن" است و حتی برای رسیدن به هدفش دست به قتل هم می‌زند...

"کارولین" چند سال پیش به دلیل ناراحتی قلبی از همسرش جدا می‌شود و دوباره به فکر ارتباط مجدد می افتد. اما...

داستان فیلم در مورد مادری تنها است که در کلاس آموزش دفاع شخصی که مُدرس خوش چهره‌ای نیز دارد، نام نویسی می کند. این مُدرس مجموعه ای از حرکات آزمایشی سخت را با او تمرین می کند تا ببیند آیا او واقعا از درس هایش چیزی آموخته است یا نه.

مَردی ثروتمند در گاو بازی کشته می‌شود، یک سال بعد شانس به بیوه‌ی جوانش روی می‌آورد و او با مَردی آشنا می‌شود که همانجایی که همسرش کشته شده را اداره می‌کند، همه چیز خوب پیش می‌رود و آنها بایکدیگر ازدواج می‌کنند، اما مسائل مالی شروع به ایجاد تنش در بین آنها می‌کند...

یک گروه از بچه های دبیرستانی تصمیم می گیرند وارد یک خانه قدیمی و متروکه شوند، اما پس از ورودشان یک برخورد مرگبار با مالک آنجا صورت میگیرد و عده ای از آنها راهی زندان میشوند. حالا پس از 22 سال آن دسته که زندانی شده بودند آزاده شده و دنبال بقیه میگردند..

یک بازرس متوجه ربوده شدن نامزدش می‌شود و باید برای سلامت او هنگام رهایی از 12 چالش دشوار عبور کند...

یک تیم از ماموران از طرف دولت امریکا برای پیگیری مساله ی بمب گذاری به خاور میانه فرستاده می شوند ولی در این منطقه با واقعیتهایی روبرو می شوند که...

زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط « دوستی معمولی » با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار است تبدیل شود. اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد...

گروهی از غواص ها بعد از برخورد با محموله ی قاچاق یک هواپیمای غرق شده، گرفتار دردسری بزرگ می شوند...

کریس که سابقاً عضو گروه نیروهای ویژه ارتش بوده پس از مدتها دوری به زادگاهش باز می گردد تا در کارخانه چوب بُری شهر کاری بیابد و زندگی آرامی را شروع کند اما بزودی در می یابد که کارخانه به دلیل وضعیت بد اقتصادی تعطیل شده است…

یک پسر بچه روبات که با تکنولوژی بسیار پیشرفته‌ای ساخته شده است، هرکاری میکند تا بتواند به پسری واقعی تبدیل شده و دوباره عشق مادرش را که یک انسان واقعی است، بدست آورد. * نسخه دوبله پارسی "هوش مصنوعی" (موسسه‌های داخلی) | سینک اختصاصی

داستان این سریال در مورد یه مسابقه دسته جمعی برای پیدا کردن زوج مناسب هست ولی اتفاقاتی که در این مسابقه میوفتد از دست عوامل خارج میشود و...

داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما می‌رود. چند ماه بعد از کما بیرون می‌آید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود می‌شود که این امکان را به او می‌دهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشته‌ی نگهبان که قابل رویت نمی‌باشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین بری آلن با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور می‌شود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...

داستان با مجموعه ای از انفجارهای هسته ای که منبع آن ها در ناحیه نامشخصی در نزدیکی شهر دنور در ایالت کلرادو ( ایالت مجاور کانزاس ) آغاز می شود . این حادثه خسارت سنگینی به جریکو وارد می نماید شخصیت اصلی سریال ، جیک گرین 32 ساله می باشد که پسر شهردار جریکو ، یعنی جانسون گرین است . او برای مدت کوتاهی درست چند روز قبل از این حادثه به زادگاهش یعنی جریکو بازمی گردد ( برای دیدن اقوامش ) ؛ پس از وقوع این حادثه او به همراه پدرش به بازسازی و ایجاد دنیای تازه ای در شهر مذکور مشغول می شوند . جیک کم کم به یک رهبر در جریکو تبدیل می شود و به حمایت از شهر و شهروندان آن می پردازد .